۱۳۹۰ بهمن ۳, دوشنبه

غرق شدن اتوبوس دریایی مساویست با غرق شدن تعداد زیادی قایق

این مقاله را تا پایان بخوانید تا کاملا دستگیرتان شود در خلیج فارس و هرمزگان چه مگذرد .کسانیکه سوار اتوبوس دریایی شدن و کمی شناخت از دریا و این وسیله نقلیه دریایی داشته باشند به خوبی میدانند که این وسیله نقلیه نسبت به قایق موتوری از امنیت و مقاومت بسیار بالایی برخوردار است نحوه ساخت و ساختار اتوبوس دریایی به شکلی ست که فقط در صورتی غرق میشود که کاملا واژگون شود یعنی قدرت امواج دریا به حدی زیاد باشد که بتواند این وسیله را با تمام سنگینی و وزن باری که روی آن است بلند کرده و واژگون نماید . در اینجا این سوال پیش میآید که چرا وقتی هوا به این اندازه خراب است اتوبوس دریایی اجازه ترک جزیره هرمز را دریافت میکند چرا که اتوبوسهای دریایی که بین جزایر و بندعباس در حرکت هستند همه زیر نظر مدیران اسکله ها فعالیت میکنند و از طرفی فاصله بین جزیره هرمز و بند عباس آنقدر زیاد نیست که ادعا شود بعد از حرکت اتوبوس دریایی هوا خراب شده است این ادعا با توجه به امکانات هواشناسی موجود به طور کامل یک ادعای پوچ و بی اساس خواهد بود هر چند که در خبرها شنیدم که به این اتوبوس هشدار داده شده که هوا خراب است و حرکت نکند اما ناخدا توجهی به هشدار نکرده و حرکت میکند این ادعا هم کاملا بی اساس وخنده دار است مانند این است که به خلبانی بگویند فعلا پرواز نکنید چون شرایط جوی مناسب نیست اما خلبان بی توجه به هشدار اقدام به پرواز نماید توجه داشته باشید که ماموران حاضر در اسکله میتوانند به راحتی مانع از سوار شدن مردم به اتوبوس دریایی شوند ضمن اینکه اگر به آنها گفته میشد هوا خراب است و امکان دارد جانتان را از دست بدهید هیچ کس سوار نمیشد بنابراین مقصر اصلی کشته شدن مسافرین بیگناه این اتوبوس دریایی مسئولین اسکله جزیره هرمز هستند که با قاطعیت مانع از حرکت این اتوبوس و سوار شدن مردم به آن نشده اند .
و اما نکته قابل توجه این اتفاق این است که در روزی که چنین اتفاقی برای یک اتوبوس دریایی میافتد با اطمینان میتوان گفت که تعداد زیادی از قایق های موتوری کسانیکه در دریا مشغول مسافرکشی و قاچاق کالا هستند که صد البته نظارتی هم بر آنها وجود ندارد چرا که بعضی از قایق های مسافر کش خارج از اسکله اقدام به سوار کردن مسافرین میکنند و اما آن دسته از قایقهای موتوری که اقدام به قاچاق کالا میکنند برای این کار به بندر تجاری کشور عمان به نام خَسَب میروند تقریبا 4 ساعته به آنجا میرسند قوانین آنجا برای قایقهای موتوری چنین است که آنها حق ندارند شب در آن بندر بمانند و مثلا فردایش حرکت کنند به همین دلیل معمولا قایقها مثلا از بندر عباس ساعت 4 یا 5 صبح حرکت میکنند تا ساعت تقریبا 9 صبح به خَسَب میرسند و تا بعد از ظهر خریدهایی که دارند انجام میدهند و به محض تاریک شدن هوا بندر خَسَب را ترک کرده به سمت ایران حرکت میکنند ماموران نظامی آنجا که شورته نامیده میشوند کاری به این ندارند که هوا خراب است یا خوب است از طرفی خود قایقهایی که اقدام به قاچاق میکنند بیشتر دوست دارند دریا مواج باشد و حرکت کنند چرا که در هوای خراب ماموران نظامی ایران کمتر جرات میکنند برای تعقیب قاچاقچیان به دریا بزنند در صورتیکه در خلیج فارس بسیاری برای ماهیگیری با همین قایقهای موتوری میروند که نیروی دریایی هر کشوری که امنیت جانی شهروندانش برایش اهمیت دارد باید در چنین شرایطی جان خود را به خطر بیاندازند تا مبادا برای کسی اتفاق بدی بیافتد در کل هدف از تشکیل نیروهای مسلح و امدادی در هر کشوری برای حفاظت از جان و مال و سرحدات آن کشور است در صورتیکه این نیروها در ایران هر کاری میکنند غیر از وظیفه اصلی خود که همانا برقراری امنیت جانی و مالی برای همه شهروندان است حتی همان قاچاقچی کالا نیز باید در صورتیکه خطر جانی تهدیدش کند ابتدا باید جانش را نجات داد سپس به اتهاماتش رسیدگی کرد اگر خاطرتان باشد چندی قبل نیروی دریایی آمریکا تعداد 15 نفر از ماهیگیران ایرانی را از دست دزدان دریایی سومالیایی نجات داد با توجه به شناختی که از وضعیت دریاایی خلیج فارس دارم به احتمال قریب به یقین این افراد ماهیگیر نبوده اند بلکه تعدادی قاچاقچی کالا بودند چرا که دزدان دریایی با ماهیگیران کاری ندارند چون از قایق یا لنج آنها چیزی عایدشان نمیشود آنها برای شکار قاچاقچیان کالا به این مناطق میآیند چرا که معمولا یا پول زیادی به همراه دارند یا کالاهای گرانقیمتی همراهشان است که به طمع به دست آوردن این کالاها یا مبالغ نقدی به این قایقها حمله میکنند معمولا بعد از حمله این دزدان به قایقهای موتوری نیروهای نظامی منطقه از طریق خانواده های این افراد در مدت زمان کوتاهی مطلع میشوند چرا که معمولا قایقهای حمل کالا به صورت (به قول خودشان) گله ای حرکت میکنند چه دزد به آنها حمله کنند و چه نیروی انتظامی تعداد زیادی از آنها از مهلکه نجات میابند اگر تعداد دزدها کم باشد با دست خالی با آنها مقابله به مثل میکنند ولی اگر تعداد افراد مسلح دزدها زیاد باشند هر کس مجبور است خود را نجات دهد ولی سریعا خانواده هایشان را با تلفن همراه به امید آنکه شاید نیروی انتظامی برای نجاتشان کاری انجام دهد در جریان قرار میدهند خانواده ها با نیروی انتظامی منطقه تماس میگیرند و عنوان میکنند که آنها برای ماهیگیری رفته بودند در مقابل نیروی نظامی به جای اینکه اقدامی برای نجات شهروندانش بکند با علم به اینکه میداند افراد گرفتار شده به دست دزدان قاچاقچیان کالا هستند میگویند چشمشان کور شود نروند قاچاق کالا حالا هم هر بلایی سرشان بیاید حقشان است و بدینگونه شانه از مسئولیتی که بر دوششان است خالی میکنند .
فلذا با توجه به توضیحاتی که داده شد در روزی که چنین اتفاقی برای یک اتوبوس دریایی میافتد تعدادی قایق هم با سرنشینانشان در دریا غرق میشوند و هیچ کس جز خانواده های جانباختگان ،اهالی محل سکونتشان و نیروی انتظامی منطقه خبر دار نمیشود و برای همین هیچگاه اخبار کشته شدن چنین افرادی رسانه ای نمیشود برای آنکه ادعا کنند منطقه در امنیت کامل است! مسئولین امر کارشان را به خوبی انجام میدهند! در حالیکه نیروی دریایی ایران موظف است با توجه به تعداد بالای کشته شدگان در چنین روزهایی اقدام به گشت های هوایی و دریایی نماید تا در صورت مشاهده سانحه ای اقدام به نجات افراد سانحه دیده نماید اما از آنجا که در این مملکت دولت و زیر مجموعه آن خود را تافته جدا بافته از ملت میداند و خود را متعهد به هیچ اقدام مثبتی در جهت امنیت شهروندان نمیبیند و فقط وفقط کارش شده سرکوب مردمی که به این رفتار رژیم معترضند . اگر رژیم با درآمدی که از اسکله های هرمزگان و چاههای بیشمار گاز این استان دارد شرایط شغلی مناسبی برای جوانان آن خطه فراهم کند چرا باید کسی جان عزیزش را تا برای قوت لایموتی به خطر بیندازد درآمدهای میلیاردی این رژیم از این استان صرف اهداف بلند پروازانه رژیم در ساخت بمب هسته ای و کمک به گروههای تروریستی در جای جای دنیا میشود و سهم مردم منطقه و جوانان آن خطه از این درآمدهای مرگ است و اعتیاد .

هیچ نظری موجود نیست: