۱۳۹۱ مرداد ۲۹, یکشنبه

در جریان درگیری بین افغانها و یزدیها در یزد چه گذشت؟واقعیت ماجرا چه بود؟

چندی قبل در شهر یزد درگیری شدیدی بین اقغانهای ساکن یزد و یزدیها در گرفت که خبر آن تا  تلویزیون بی بی سی و دگر رسانه ها هم رسید در همان ابتدای درگیری تعدادی از خبرنگاران افغان و چند نماینده دولت افغانستان خواستند در محلدرگیری حضور یابند تا از چند و چون ماجرا با خبر شوند اما دولت ایران با حضور آنها  موافقت نکرد همین مسئله باعث بروز شایعاتی دروغ در بین مردم شد که ضرر آن متوجه بسیاری از افغانهای ساکن ایران گردید باید از کسانیکه به خود اجازه دادند کسانی را که اصلا در آن ماجرا حضور نداشتند و روحشان هم خبر نداشت کشتند و مورد ضرب شتم قرار دادند پرسید آیا با این اعمال باز هم نام خود را انسان میدانید آیا با این همه فکر میکنید لیاقت حکومتی بهتر از جمهوری اسلامی را دارید ؟ جوانی افغانی در مجلسی بین ایرانیان از ماجرای یزد تعریف میکند آنهم همان شایعات دروغی را که شنیده و در ادامه میگوید همه که مثل هم نیستند من هم افغانم و... یکی از حاضرین در مجلس که رگ غیرتش بالا زده بود با تکه آهنی بر سر این جوان میکوبد که ضربه به حدی شدید بوده که در دم فرد را میکشد از این شخص و همراهانش در آن مجلس سوال میکنم فرق شما با جانیان کهریزک در چیست ؟ شما کیستید که خود هم قاضی میشوید و مجری حکم ؟ گاهی میگویم اکثریت ایرانیان حاضر در ایران تحت تاثیر تبلیغات رژیم آخوندی قرار دارند حتی آن دسته که خود را مخالف رژیم هم میدانند به بعضی ها بر میخورد چرا به جای اینکه بنشینید و آسمان وریسمان ببافید که افغانها چنین کردند و چنان واقعیت ها را نمیبینید آنهائیکه به زندان رفته اند به خوبی میدانند که چه تعداد عراقی در زندانهای ایران به جرمهای مختلف از جنایت گرفته تا دزدی و ... تحمل کیفر میکنند پس چرا حتی یک بار هم در روزنامه ها نمیخوانید که فلان عرب عراقی چنین جنایتی انجام داد ؟ جوابش را من به شما میگویم جواب این سوال باز میگردد به سیاستهای کثیف این رژیم چون این رژیم نمیخواهد بین عربها و ایرانیها فاصله ای وجود داشته باشد اما آنجا که نام افغانی در بین باشد از کاه کوه میسازد چون دوست ندارد بین دو ملت افغان و ایرانی که مشترکات فرهنگی و زبانی بسیاری دارند اتحاد و همبستگی باشد هر ایرنی که به موازات این سیایت رژیم حرکت میکند خواسته یا ناخواسته طرفدار رژیم ج.اسلامیست هر چه قدر هم که بگوید من مخالف این رژیم هستم عملش خلاف این را ثابت میکند .
در جریان همین اتفاقی که در شهر یزد افتاد که واقعیت ماجرا را تعریف خواهم کرد در کرج بانهایت شقاوت و بی رحمی یک خانهواده افغان را در یک حمام یا دستشویی زندانی کردند و آنقدر نگه داشتند تا جانشان را از دست دادند گاهی آدم وقتی این اتفاقات را میبیند شک میکند که آیا اینها همین ملت مهرپرور ایران هستند ؟ جالب اینجاست کسانیکه دست به این اقدامات کثیف و جنایتکارانه میزنند به این کار خود افتخار هم میکنند شاید بسیاری بگویند اینها که میگویی اسنادش کجاست من از شما میپرسم جنایاتی که در حق خود ایرانیان میشود اسنادش کجاست پس لابد همه این حرفها که میزنند دروغ است ؟
و اما در یزد چه گذشت: جوانی ایرانی که با دختری در کرج آشنا بوده او را با خود به شیراز برده و از آنجا به یزد میآورد، این جوان ایرانی با این خانم جوان کارو کاسبیشان همین بوده که مرد جوان مشتری پیدا میکرده پول را تحویل میگرفته و خانم را به مشتری تحویل میداده  این جوان با یک جوان افغان مجرد آشنا میشود یا از قبل  آشنا بوده به او پیشنهاد میدهد که اگر مایل به انجام این کار است باید پول بپردازد در عوض او هم خانم را یک شب به خانه او میبرد خلاصه اینکه قرار میگذارند و جوان ایرانی  خانم را به خانه این افغان میبرد وقتی وارد خانه میشوند خانم میبیند به جای اینکه یک نفر آنجا باشد حدود 8 نفر نشسته اند موبایلش را برمیدارد و با پلیس تماس میگیرد حرفش نصفه کاره بوده که دوست خودش یعنی همان جوان ایرانی موبایل خانم را میگیرد و محکم بر زمین میکوبد خانم هم که خیلی وحشت کرده بوده در جا سکته میکند این جوان ایرانی و بقیه حاضرین به دست و پا میافتند که چه کنیم جنازه روی دستمان ماند در صورتیکه خانم هنوز نمرده بوده و فقط به علت سکته از حال رفته بود با هم به توافق میرسند که جنازه را به یک شکلی مخفی کنند و آنرا به یک چاه میاندازند یکی از همین افغانها که عذاب وجدان شدیدی داشته به صاحب کارش جریان را تعریف میکند او هم با پلیس تماس میگیرد پلیس هم وقتی به محل میرسد به شدت با افغانها بر خورد میکند و بدون اینکه اشاره ای به اصل ماجرا بکند شروع میکند به برانگیختن احساسات مردم حاضر در محل که بیشتر جوانان یزدی بودند نیروی انتظامی باگفتن جملاتی چون : افغانهای آدم کش دختر ایرانی را میکشید پدرتان را در میاوریم اومدین تو مملکت ما جا بهتون دادیم حالا به ناموسمون هم تجاوز میکنید و ... همین صحبتهای مامورین نیروی مثلا انتظامی باعث احساساتی شدن جوانان محل میشود بعد از رفتن پلیس به افغنها حمله میکنند و در این درگیری ابتدائی طرف افغانی  برنده میشود ، شهر یزد روستایی دارد به نام دهنو که الحق جوانان غیوری دارد این عده از ایرانیها میروند و با تکرار سخنان نیروی انتظامی به مردم دهنو لشکری از آدم را از دهنو میآورند و به افغانها آنهم به کسانیکه اصلا در جریان ماجرا نبودند حمله کردند و خانه هایشان را آتش زدند و در جریان این آتش سوزی قرآن را هم سوزاندند که ناخودآگاه یادم آمد قرآن سوزی آمریکائیها در افغانستان  که دولت ایران چه ها که نکرد در چند کشور دنیا مسلمانان را تحریک کرد از جمله همین افغانستان تظاهرات ضد آمریکایی راه انداخت اما در کشور خودش وقتی چنین اتفاقی بیافتد قرآن ارزشش از عکس آن امام جنایتکار کمتر میشود امیدوارم با خواندن این متن و حقیقت ماجرا وجدان بعضیها بیدار شده باشد لااقل آنهایی که خود را ضد رژیم آخوندی میدانند کمی در نوع بینش و طرز فکر خود تغییراتی بدهند که لااقل آدم باور کند واقعا راست میگوید . شاید بسیاری از جوانان هم این متن را بخوانند و شاید باز هم غیرتی شوند که مثلا امکان ندارد یک ایرانی دختر ایرانی را به خاطر پول پیش افغانی ببرد به این عده عرض میکنم این مسائل در تمام کشورهای دنیا هست و باز هم خواهد بود و چه بسا خود شما یکی از همانهایی باشی که اگر همین الان به قول بروبچ یه خونه خالی داشته باشی و پیشنهاد اینچنینی هم به شما بشود با گروهی از دوستانتان در انتظار الوعده وفا بنشینید و باز اگر فکر میکنید این امکان ندارد یک سری تشریف ببرید دوبی تا ببینید دختران ایرانی را چه ارزان فروخته اند، اینها باعث تاسف من هم هست چون خود جزو لاینفک ملت ایران و باز جزو لاینفک ملت افغان میدانم زیرا به گواه تاریخ و زبان و فرهنگ این دو ملت هرگز با هم بیگتانه نبوده و نیستند اما بسیاری از جمله رژیم آخوندی که از اتحاد این دوملت وحشت دارد به نفاق بین دو ملت دامن میزند ما باید آگاه باشیم به قول سهراب چشمها را باید شست و من اضافه میکنم دلها را نیز باید شست .موفق باشید

هیچ نظری موجود نیست: