۱۳۹۰ آذر ۶, یکشنبه

پارسی را پاس بداریم یاعربی را مقدس؟!

فارسی را پاس بداریم !! جمله ایست که در همین رژیم مطرح شد و متعاقب آن برای بسیاری از واژه های بیگانه معادل فارسی آن انتخاب و مورد استفاده قرار گرفت مانند پایانه به جای ترمینال و رایانه به جای کامپیوتر و بسیاری کلمات دیگر اما در کنار این حرکت مثبت یک اصرار عجیب در استفاده از بعضی از کلمات عربی در فارسی وجود داشته و دارد چرا که تاثیر روانی این واژه ها بر روی شنونده مذهب زده و پای مبنر نشین بسیار شگرف است چرا که این دسته ازمردم به هیچ وجه به معنای کلمه توجه ندارند فقط کافیست از آن کلمه چند بار برای یکی از امامان دوازده گانه استفاده شده باشد این نوع واژه ها برای این دسته از مردم از تقدس خاصی برخوردار است به عنوان مثال به این واژگان توجه کنید : بیت الخلا = مستراح یا همان توالت خودمان اینها همه یک معنی دارند اما برای عموم مردم یعنی آن گروه پای منبر نشین بیت الخلا نوعی تقدس به همراه دارد حدااقل در ذهنشان، مثال دیگر : مرکب به معنای وسیله نقلیه که در قدیم اسب ،خر ،شتر و قاطر بوده و حالا تبدل به اتومبیل های وبرای از ما بهتران از نوع ضد گلوله شده است کلمه مرکب را برای اسب امامان استفاده میکنند یعنی میگویند ( امام سوار بر مرکب مبارکشان از دور پدیدار شدند) اما در نقطه مقابل (میگویند یزید ملعون سوار بر اسبش آمد ) هر دوی این ها سوار براسب هستند اما تاثیر روانی کلمه مرکب بر روی شنوندگانی که در بالا ذکر شد بسیار عجیب و شگرف است چون با شنیدن کلمه مرکب انگار گونی گونی تقدس را در ذهن اسیرشان ریخته باشند.

در بین این کلمات (سید) کلمه ایست که بیشترین استفاده را دارد و از تقدس بسیار بالایی برخوردار است و عامه مردم بدون توجه به معنای این واژه عربی از آن یک کلمه مقدس ساخته اند همه میدانیم که سید به معنای همان آقای خودمان است یعنی وقتی به شخصی میگوئیم سید علی مانند این است که گفته باشیم آقا علی حال چرا وقتی به جای آقا از سید استفاده میکنیم نامبرده مقدس میشود دلیلش را باید در پای منبر آخوندهای شیاد و فریبکار جستجو کرد مردم هیچ وقت از خود نمیپرسند که چرا این همه امام زاده و سید در ایران هست اما در کشورهای عربی که زادگاه امامان بوده به این اندازه از این خبرها نیست جواب این سوال را از نظر من این است : در زمان امام رضا وقتی که ایشان در خراسان به پست و مقامی دست یافت و خبر آن به بلاد عربی رسید و از آنجا که اعراب آن زمان در وضعیت اقتصادی بسیاری ضعیفی قرار داشتند (منظور عامه مردم هستند نه دولتمردان آن زمان عرب) بسیاری از اعراب از خویشاوندان دور و نزدیک امام رضا گرفته تا همشهریها و بچه محلهای ایشان به امید آنکه از طریق ایشان به نان و نوایی برسند عازم ایران شدند در بین راه با خبر شدند که امام را کشته اند بنابراین از ترس جانشان هر کدام در هر شهری بودند همانجا ماندگار شدند و از آنجا که آدمهای راحت طلبی بودند که اگر چنین نبود اصلا از شهرشان به سمت امام رضا حرکت نمیکردند روزها سوار بر اسبی میشدند و در کوی و برزن به راه میافتادند درب منازل مردم را میزدند ، خود را نواده پیامبر معرفی میکردند ( انا سیدی ) و طلب کمک مالی مینمودند مردم ساده دل هم به باور اینکه این کار ثواب زیادی دارد از گلوی خود و فرزندانشان میزدند و به این تن پروران میدادند کم کم این گروه در ایران به مال و منالی دست یافتند و از این طریق قدرت زیادی در بین مردم پیدا کردند ( لباسی که امروزه آخوندها بر تن میکنند با کمی تغییر همان لباسیست که آن افراد بر تن داشتند) این گروه بعد از اینکه بر زبان فارسی تسلط یافتند برای مردم موعظه میکردند و چون خود را سید یا همان نوادگان پیامبر میدانستند برای همین به دنبال راهی برای کسب مال و منال بیشتر بودند که در نتیجه قدرتیکه مردم به آنها داده بودند در بسیاری از قوانین شرعی به نفع خود دست بردند و قوانینی را به نفع خود وضع نمودند که مهمترین آنها پرداخت خمس مال به سید است از طرفی برای آنکه به این قانون شرعی من درآوردی لباس حقیقت بر تن کنند گفتند ذککات بر سید حرام است لازم نیست که توضیح دهم که مبلغ ذکات میتواند بسیار ناچیز باشد اما مبلغ خمس بسیار زیاد است البته بستگی به مقدار دارایی پرداخت کننده دارد که هنوز هم این مبلغ را خود همین به اصطلاح سید ها حساب و دریافت میکنند و جای بسیار تاسف دارد که بگویم حتی جامعه تحصیلکرده امروز هم اقدام به پرداخت خمس مال به همین سیدها میکند ... کمی که چه عرض کنم خیلی بیشتر از کمی از موضوع اصلی این مطلب خارج شدم که از این بابت عذر میخواهم اما فکر میکنم لازم بود که کمی د ر این مورد بنویسم .

همانطور که عرض شد مردم عامه و خصوصا آنها که پای منبر آخوندها مینشینند بعضی کلمات در ذهنشان تقدس خاصی دارد و این به آن دلیل است که اخوندها با تبلیغات فراوان و نوع گویششان در منبر ها این شرایط ذهنی را برای مردم فراهم نموده اند و چنان استادانه این کار را کرده اند که راه فکر کردن را نیز بر مردم بسته اند یعنی مردم وقتی کلمات مقدس شده توسط آخوندها را میشنوند هرگز به آن فکر نمیکنند که چرا این کلمه باید تقدس داشته باشد مثلا مرکب همان وسیله نقلیه است پس چرا باید مقدس تر باشد؟ این تقدس سازی در بالاترین سطوح قدرت سیاسی ایران وجود دارد به طور مثال : بیت امام یا همان بیت رهبری حال با توجه به اینکه اینجا ایران است و اینجا باید فارسی را پاس داشت وو.... چرا از کلمه خانه رهبری یا خانه امام استفاده نمی شود دلیلش کاملا واضح است چرا که تاثیر روانی کلمه بیت نسبت به خانه بسیار بالاتر است جالب آنکه مخالفین رژیم آخوندی نیز ندانسته در این جهت تبلیغ و آنها نیز از کلمه بیت استفاده میکنند در صورتیکه میتوان از همین نوع گویش استفاده کرد و بر علیه قداست آن اقدام نمود باید مردم را آگاه ساخت که استفده از کلمات عربی برای گفتن لقب اشخاص و نامبردن مکانهای مختلف به آنها تقدس نمیبخشد عربی هم یک نوع زبان است همانگونه که فارسی یا پارسی نوعی زبان است هیچکدام بر دیگری ارجعیت ندارد مثلا اگر ما در پارسی میگوئیم خر در عربی میشود حمار خر همان خر است فقط او را به زبان دیگری نامبده اند چون او را حمار نامیدند مقدس نمیشود در مورد بیت رهبری هم اگر براندازان نظام ولی وقیح اصرار به استفاده از کلمه بیت دارند بگویند بیت الخلا رهبری تا از این طریق تقدس کلمه بیت از ذهن مردم پاک شود مردم بدانند که در عربی هم به توالت و هم به محل زندگی بیت میگویند پس تقدس این بیت در چیست؟ و همینطور نامقدسات مقدس شده دیگر مانند سید و ....

هیچ نظری موجود نیست: