۱۳۹۰ تیر ۱۹, یکشنبه

شعری زیبا از ناصر فاخته تقدیم به زنان و دختران ایرانی به امید رسیدن به ایرانی آزاد برای همه

اعتراف

در سرزمین من ، زن بودن جنایت است

و من کتمان نمی کنم

جُرم ام این است که با یک جانی از عشق سخن رانده ام ..

در سرزمین من ، زن نیمه ی نا تمام من است

و من کتمان نمی کنم

جُرم ام این است که با یک نیمه ی نا تمام خود به برابری ِ تمام سخن گفته ام ..

در سرزمین من ، عاشق بودن گناه کبیره است

و زنان کتمان نمی کنند

گناهکارترین عاشقان سرزمین من اند ..

در سرزمین من ، حوا به خاطر یک سیب ، روزی هزار بار سنگسار می شود

آنسان که شیطان کتمان نمی کند ،

از تمامی ِ ادیان برمی خیزد تا به خدا شکوائیه ای ببرد ..

در سرزمین من ، لب ها بوسه را در نگاه ها می جویند

و دست ها عطر نوازش را در تاریکی ها

و من کتمان نمی کنم ..

آخرین جُرم ام این است

که از پیوند دست ها و بوسه ها به عریانی تمام سخن گفته ام ..

در سرزمین من ، اتّهام یعنی جُرم

و آنها کتمان نمی کنند

که از همان ابتدا مرا سزاوار مرگ دانسته اند .


هیچ نظری موجود نیست: