۱۳۹۰ فروردین ۲۸, یکشنبه

چرا جرات میکنند و مدعی سید خراسانی بودن خامنه ای میشوند؟! باید خندید یا گریست و یا...؟

چگونه امکان دارد در سال 2011 با پیشرفت شگرفی که بشر در زمینه های مختلف کرده است و مدتهاست که انسان از خرافات فاصله گرفته در کشوری مثل ایران که مردمش اکثریت با سواد و تحصیل کرده هستند گروهی خرافاتی و یا بهتر بگویم شایعه ساز که خود به دروغهای خود کاملا واقف هستند بر این ملت حکومت کنند و از طرفی خزعبلاتی را به خورد مردم بدهند که اگر کسی ایرانیان را نشناسد و یا در ایران زندگی نکرده باشد بگوید بیچاره مردم ایران لابد سالهاست اجازه ندارند درس بخوانند و کسب علم کنند که گرفتار این دروغگویان شده اند آیا این ادعا برای ما که با وضعیت ایران و مردمش کاملا آشنایی داریم باید در حد یک جک باشد و یا درحد اینکه عده ای لینکهای خنده دار و چند تا کاریکاتور در این باره بکشند و به ریش خامنه ای و دارو دسته اش بخندند ! خیر این چنین نیست عزیزان من وقتی من این خبر را شنیدم پشتم لرزید چرا که میدانم عواقب وخیم چنین ادعایی را آیا هرگز از خود سوال کرده اید که تکلیف آن عده که این شایعه را باور میکنند و آن را با اعتقادات خود در می آمیزند و به آن ایمان میآورند چیست؟آیا از خود سوال کرده اید که چگونه این خیال پوچ را از مخیله معیوب این هموطنان پاک کنیم؟ آیا به این فکر کرده اید که همین عده فردا در مقابل من و تو به خاطر این عقیده پوچ و بی اساس که مدعیان آن آنرا به گفته خودشان به تائید بعضی از مراجع دربارخامنه ای رسانده اند تا پای جان خواهند ایستاد و چه خونهای بیگناهی در این راه پوچ ریخته خواهد شد؟ از ابتدای حکومت آخوندها از وقتیکه خمینی را پدران ما در ماه دیدند هر ادعای این چنینی را به مسخره گرفتیم و در دل به آن خندیدیم ولی آیا تا چه حد سعی کردیم دیگرانی را که به آن عقیده داشتند آگاه سازیم تا چه حد سعی کردیم که راه را بر این چنین شایعاتی برای همیشه ببندیم ؟ ما هرگز سعی نکردیم این کار را بکنیم و در عوض حتی کاری کردیم تا دست آخوندها برای دروغها و شایعات جدیدتر و بدعتهای بزرگتر باز بگذاریم اگر کسی بالاترین مدرک دانشگاهی را داشته باشد اما آگاهی نداشته باشد از یک انسانی که آگاهی دارد اما سواد ندارد بیسواد تر است مهم این نیست که شما چه دین و چه مذهبی داشته باشی مهم این است که به دین و مذهبت آگاهی کامل داشته باشی اگر یک مسیحی به دینش اگاه نباشد فردا هر کسی که حتی کشیش هم نباشد ولی در لباس کشیشی در آید و هر دروغی را بگوید این آدم ناآگاه به دین خود آنرا باور میکند چرا که برای او مهم آن لباسیست که بر تن آن کشیش است نه خود آن شخص که مدعی کشیش بودن است . اشکال کار ایرانیان این است که مدعی مسلمان بودن هستند اما آگاهی نسبت به دین خود ندارند برای همین است که بسیاری از جوانان به سادگی دین خود را رها میکنند عده ای شیطان پرست میشوند و عده ای به ادیان دیگر در میآیند و بسیاری نیز منکر دین میشوند اگر شما کسی را پیدا کردید که او مسلمان بوده و به دین خود آگاهی داشته و اکنون دینش را رها کرده است کار بسیار بزرگی را انجام داده اید . در واقع آخوندها از زمان به قدرت رسیدنشان در ایران و خیلی قبل تر از آن برای اینکه بتوانند بر فکر مردم حکومت کنند سعی کردند فریاد وااسلاما بزنند اما در اصل مردم را از اسلام دور نگه دارند و تعریفی جدید و من درآوردی از این دین به خورد مردم بدهند ( لازم است توضیح دهم که بحث من در این نوشتار خوب یا بد بودن اسلام نیست بحث اصلی این نوشتار در مورد آگاهی نداشتن مردم نسبت به دینی که دارند میباشد) بیائیم از اول شروع کنیم که ملاهای ایران چگونه به چنین مهمی دست یافتند ، آنها در مرحله اول داشتن مرجع تقلید را به عنوان یک اصل در آوردند تا از طریق همین مرجع تقلید هر خزعبلی را خواستند به خورد مردم بدهند در صورتیکه در هیچ جای قرآن چنین دستوری وجود ندارد آنها برای اینکه این اصل را به اثبات برسانند گفتند چون بسیاری از مردم سواد ندارند و نیاز است که کسی برایشان قرآن را تفسیر و ترجمه کند و به اقتضای روز دستورات و فتواهای جدید صادر نماید پس لازم است که مرجع تقلید باشد.البته این کار فقط در بین شیعیان انجام نشد بلکه در بین سنیها هم به شکلی دیگر و به نام مفتی به مردم خورانده شد در واقع تمام این ادعاها دروغ محض است در باب سخت بودن و قابل فهم نبودن قرآن برای همه مردم اگر قرآن کتاب آسمانیست و از طرف خداوند برای بشر فرستاده شده که اولا خالق بشر خود خداوند بوده است و او کاملا واقف است که انسانی را که خلق کرده تا چه حد فهم و شعور داردمانند کارخانه اتومبیل سازی که میداند اتومبیلی را که ساخته چه مقدار میتواند بار ببرد وچه وزنی را میتواند تحمل کند و از طرفی در خود قرآن آمده است که ( ما قرآن را برای شما آسان فرستادیم ) این همان دلیل محکمیست که ادعای سخت بودن قرآن به طور کامل رد میکند که آخوند مرجع تقلید ساز هرگز به آن اشاره نمیکند اینجاست که آگاهی درمورد دین بسیار لازم مینماید اگر مردم به معنای واقعی همین یک جمله وقف بودند (یعنی آگاهی داشتند ) هرگز چنین کلاهی بر سرشان نمیرفت مسئله دوم و مهمتر از همه این است که خداوند در همین دین اسلام میگوید از هر کس به اندازه توانائیش توقع دارد مثلا کسی که قرآن را نمیتواند بخواند و هرگز شرایطش را نداشته که یاد بگیرد میتواند قرآن را باز کند و به خطوط آن نگاه کرده یا آنرا لمس نماید مانند آن است که قرآن را خوانده باشد(البته درزمان حال کسی نمیتواند مدعی شود که شرایط یاد گرفتن قرآن را نداشته است به طور مثال خیلیها هستند که از قران فقط یکی دو تا سوره کوتاه را یاد دارند اما در طول سال زمان زیادی را برای شرکت در مراسمهای عزاداری و دعاهای گوناگون اختصاص میدهند که این کار صد در صد غلط است چرا که کسیکه مدعی مسلمان بودن است به این هم اعتقاد دارد که انسان به این دنیا فرستاده شده تا خود را بسازد و در این راه از هیچ کوششی دریغ ننماید نمیتوان هم مسلمان بود و هم به این دستورات عقیده نداشت و به آن عمل نکرد ) در مرحله بعدی آخوندها با استفاده ار همین مراجع قوانین و دستورات جدیدی را برای اسلام من درآوردیشان به خورد مردم نا آگاه دادند و از این طریق پایه های حکومت خود برفکر و اعتقادات مردم را مستحکم تر نمودند به طور مثال یکی از مهمترین دستورات جدیدی که به خورد مردم دادند از این بود: درست کردن بارگاه (زیارتگاه ) برای افراد از دنیا رفته به نام امام زاده یا امام و در نتیجه رفتن مردم به این زیارتگاهها و زیارت کردن این قبور در حد پرستش ( اینجاست که باز آگاهی دینی میتوانست به کار مردم بیاید که اولا خداوند در قرآن به صراحت میگوید 1- من (خدا) از رگ گردن به تو نزدیکترم این بدان معناست که هر چه میخواهی از من بخواه که من زودتر از هر کسی صدایت را میشنوم و حرفت را میفهمم 2- در کنار نام من نام هیچکس دیگری را نگوئید این گفته خداوند هم به آن معناست که حتی پیامبرم را نیز با من مقایسه نکنید آیا واقعا مردم در حال حاضر کسی را با خداوند مقایسه نمیکنند؟ و یا به کسی جایگاهی چون جایگاه خدایی نمیدهند؟آخوند ضد خدا و دین خدا در این مورد میگوید: اگر شما به زیارت امامزاده بروید و هر چه از او بخواهید او میشنود و میفهمد ( به این نکته باید توجه کرد که اکثر امامان و زاده هایشان فقط به زبان عربی و شاید هم یکی دو زبان دیگر تکلم میکردند و بعد از مرگ که انسان دیگر چیزی نمی آموزد چگونه خواسته های همه را با هر زبانی که مطرح شود میفهمند؟!!) و ادامه میدهند اگر توانایی رفتن به زیارت را ندارید در منزلتان خواسته اتان را به زبان بیاورید و از امام بخواهید باز هم او میشنود و پا را فراتر میگذارند و میگویند اگر شما در دلتان هم آرزویی بکنید باز هم او میشنود و در ادامه بی شرمی را به حد اعلای خود رسانده و مدعی میشوند اگر در خواب هم چیزی را ببینید او میفهمد !!! آیا اینها همان قدرتهای خداوند نیستند ؟ پس امامان و امامزاده ها در جایگاه خدایی هستند و از این موضوع خداوند هم بی خبر بوده که در قرآن از یادش رفته است در این مورد هم سوره ای بفرستد و بگوید اگر میخواهید با ما در تماس شوید از واسطه های ما استفاده کنید و این قضیه نزدیکی من به اندازه نزدیک بودن رگ گردنتان به شما فقط یک شوخی بوده و من خواستم سر به سرتان بگذارم!!
در اینجا توجه کنید به ادعاهای آخوندها در باره فهم بعد از مرگ امامان و امام زاده ها از خواستهای مردم این ادعاها همه یک بار مطرح نشده است بلکه کم کم به آن اضافه شده در مرحله اول گفتند مردم باید حتما به زیارت بروند تا امام صدایش را بشنود ( در این ادعا بیشتر منظور آخوندها پولی بود که مردم در زیارتگاهها میریزند و تا امروز کسی نمیداند دقیقا بیشر این پولها به جیب چه کسی ریخته میشود و خرج کدام کار مهم میشود و بعد از این ادعا کم کم چون دیدند کسی اعتراضی نکرد و مردم به دلیل نداشتن آگاهی آنرا پذیرفتند ادعاهای دیگر را مطرح کردند تا جائیکه جایگاه این امام زاده ها و امامان را تا مرز خدایی پیش بردند و هنوز هم کسی به آن نه تنها معترض نمیشود که به آن ایمان نیز دارند شرکت در دعای توسل به معنای ایمان داشتن به این دروغ بزرگ است در صورتیکه کل دعای توسل دعائیست ضد قرآن و برخلاف دستوراتی که در آن بیان شده است اما چگونه است که مردم به آن ایمان میآورند فقط یک دلیل دارد و آن نداشتن آگاهیست.
در مورد سید خراسانی شدن خامنه ای هم همین کار را کردند یعنی ابتدا گفتند او نایب امام زمان است دیدند مردم قبول کردند و کسی صدایش هم در نیامد بنابراین کم کم گفتند او نماینده خدا هم هست باز هم مردم جیکشان در نیامد جز عده ای که از این مسئله برای خندیدن خود و خنداناندن دیگران استفاده کردند و حالا مدعی هستند او سید خراسانی است اگر همین امروز خامنه ای بمیرد نامه ای از زیر بالشتش در خواهند آورد که او نمرده و در رکاب امام زمان است و با او ظهور خواهد کرد و تا زمان ظهورش با امام زمان آخوندک جنتی جانشین زمینی او خواهد بود تا زمانیکه او هم بمیرد و اگر تا آن زمان امام زمان صلاح ندانستند ظهور کنند شخص دیگری را انتخاب خواهیم کرد و این انتخاب به این صورت خواهد بود که در خواب چند تن از مراجع نام آن شخص منتخب را خواهیم گفت و...
و این قصه همچنان ادامه خواهد یافت تا زمانیکه مردم آگاهی خود را نسبت به دینی که دارند بالا نبرند حال دینشان هر چه که میخواهد باشد مهمترین مسئله آگاهی داشتن به دین و آگاهی داشتن به مسائل روز جهانی از قبیل حقوق بشر ،آزادی بیان ،احترام به همنوع، زیر پا نگذاشتن شرافت انسانی و در کل آگاهی داشتن به چارچوب انسانیت ابتدا باید انسان بود و بعد از آن زرتشتی، مسیحی،مسلمان، یهودی و ....
به پایان آمداین دفتر حکایت همچنان باقیست.

هیچ نظری موجود نیست: