۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه

حکومت گرگ صفتان و ملت شریف ، مقدس، بزگوار مقدس پرور...

قبل از هر چیز در مورد اینکه چرا حکومتیان را گرگ صفت خوانده ام باید عرض کنم که گرگ حیوانیست شبیه به سگ اما از نظر ظاهر اما در باطن یک تفاوت بزرگ بین این دو حیوان وجود دارد و آن وفای سگ است به صاحبش در مقابل بی وفایی گرگ که اگر سالهای سال ازو نگهداری کنید و خدمتش را نمائید یک روز نه یک روز پاسخ خدمات شما را با درنده خوییش خواهد داد حتی به فرزند شیر خوارتان هم رحم نخواهد کرد به همین دلیل صفت گرگ برای رژیم جنایتکاری چون جمهوری اسلامی برازنده است . در نقطه مقابل ملت بزرگی قرار دارد که ما شریف بزرگوار ،مقدس و... میخوانیمش اما آیا این صفات برای یک ملت کافیست؟ چون شریف هستیم پس کافیست آیا همیشه باید شریف بود آیا همیشه باید متین بردبار و صبور بود ؟ یک حیوان درنده به فرزندمان حمله میکند ما هم تماشا میکنیم بدون هیچ عکس العملی چون شریف هستیم و نباید حیوانات را آزار دهیم !آری 30 سال است اینگونه زندگی کردیم 30 سال تماشا کردیم فرزند 14 ساله مارا به جبهه بردند و حتی جنازه اش را هم ندیدیم و سکوت کردیم چون مردمانی شریف هستیم همین صدا و سیمای میلی در زمان جنگ در برنامه کودک فیلمهایی را به نمایش میگذاشتند تا فرزندان زیر سن قانونیمان یاد بگیرند چگونه به جبهه بروند مثلا یادم هست که کودک 14ساله ای با برداشتن شناسنامه برادر بزرگترش ومعرفی خود به جای او در مسجد محل به جبهه اعزام میشد اینگونه فیلمهای برای سرگرمی نوجوانان نبود بلکه به آنها آموزش میداد که چگونه میتوانند حتی با داشتن سن کم به جبهه بروند پدران ما میدیدندو هیچ نمیگفتند چون ما مردمانی شریف بودند .سالها گذشت وما از کودکی به نوجوانی ، جوانی و بزرگسالی رسیدیم در این سالها چه بسیارظلمها و چه فریبکاریهایی که در حقمان روا داشتند و ما سکوت کردیم در تمام این سالها سرکارمان گذاشتند چون آخوند جماعت کارش همین است و دقیقا از راه سرکار گذاشتن دیگران امرار معاش میکند و اکثر ما این موضوع را میدانیم اما چیزی نمیگوئیم چون مردمانی شریف هستیم در ابتدای انقلاب عکس امام را در کره ماه انداختند و پدران ما هم در نهایت شرافت و بزرگواری آن را دیدند باور کنید راست میگویم حتی سوگند هم میخوردند که دیده اند و این از نتیجه شرافتمان بود چقدر شریف بودند پدران و مادرانمان ، بعد از آن نوبت جنگ رسید بنابراین گفتند راه قدس از کربلاست خوب این را که هر نادانی میفهمد که اگر از ایران بخواهی به سمت قدس بروی باید از مسیر عراق گذشت اما آنها این موضوع را به خاطر این پیش کشیدند تا دوباره ما را سر کار بگذارند در کنار دستمان کشوری اسلامی و هم زبانمان توسط روسها اشغال شد کشوری که تا چندین سال قبل با ما یکی بود و کلا یک وطن بودیم به ما هیچ ارتباطی نداشت چرا چون فعلا آخوندها تصمیم گرفته بودند ما عرب شویم و کاسه داغتر از آش، بنابراین ما ملت شریف و مقدس ،شدیم حامی و پشتیبان کشوری عرب زبان وباز هم سرکار رفتیم مدتها گذشت جوانان بسیاری از ما ملت شریف در نتیجه همین جنگ پرپرشدند اما راه قدس باز نشد ناگهان یکی از همینها جام زهری را نوشید تا راه قدس برای همیشه بسته بماند کسی از او نپرسید که با اجازه چه کسی این جنگ خانمانسوز را ادامه دادی و حالا با اجازه چه کسی جام زهر نوشیدی و حالا که نوشیدی چرا نمردی؟ یادم رفته بود که ملت شریف که سوال نمیکند برای شرافت این چنینی مثالهای زیادی در ذهنم هست که شرمم میآید به زبان بیاورم که به قول معروف تف سربالاست جنگ تمام شد آخوند به تکاپو افتاد تا موضوعی جدید برای سرکار گذاشتن ملت بیابد لازم نبود برای یک ملت شریف به مغزش زیاد فشار بیاورد بنابراین موضوع دفاع مقدس را پیش کشید راستی که حالم به هم میخورد از اینهمه تقدس، در کنار این موضوع برنامه های اقتصادی 5 ساله را پیش کشید 5 ساله اول 5 ساله دوم و...برنامه های دیگری هم در کار بود مانند اشاعه فرهنگ عاشورا ، رفتن تیم ملی به جام جهانی ، پخش مستقیم فوتبال لیگهای اروپایی با پرداخت هزاران دلار برای به خانه کشاندن جوانان برخورد جدی با مصرف کنندگان مشروبات الکلی وبرخورد ملایم با فروشندگان مواد مخدر خصوصا در شهرهایی که مخالفین بیشتری علیه جمهوری اسلامی وجود دارند برای آنکه جوانانشان به سمت اعتیاد کشیده شوند جوانی که معتاد است چه کارش به سیاست برای اینکه یا نئشه است یا خمار که درهر دو حالت گزندی از جانب او به رژیم نخواهد رسید همه اینها را دیدیم و لمس کردیم و هیچ نگفتیم تا شد سال 1388 و انتخابات ریاست جمهوری همان موقع هم سرکارمان گذاشتند با مناظره های تلویزیونی با کارناوالهای خیابانی دلمان را خوش کردیم و باز هم سر کارشان رفتیم تا اینکه انتخابات تمام شد و یکی از بازیگران برنده انتخابات شد همه گفتند تقلب شده به خیابان بیائید تا حقمان را بگیریم باز هم سر کار رفتیم چون همه اینها یک برنامه بود برای محکم کردن پایه های رژیم جوانان بسیاری را کشتند وزندانی کردند خیلی از خودشان را هم قربانی کردند تا جمهوری اسلامی سر پا بماند فقط یک جای کارشان اشکال داشت و آن اینکه فکر نمیکردند جمعیتی با این عظمت به خیابان بیاید به هر حال به هر بد بختی بود سرو ته قظیه را هم آوردند تا ما ملتی شریف بمانیم!به هر حال سوال اینجاست که جای عقل کجاست شعور انسانی که خداوند متعال در وجودمان قرار داده به چه کار میآید کی و چه زمانی میخواهیم از آن استفاده کنیم؟ از ابتدای انقلاب تا کنون هر کس که از عقلش استفاده کرد را به سرنوشتی چون فروهرها دچار کردند حرف آخوند این است که ما به عنوان یک ملتباید شریف باشیم مقدس باشیم بزرگوار باشیم اما عاقل نباشیم از شعورمان برای تجزیه و تحلیل مسائل استفاده نکنیم بسیار ساده و واضح است که چنین درخواستیرا فقط کسانیکه دشمن قسم خورده ما باشند از ما دارند نه دوستان و دلسوزانمان ولی فقیه یعنی همین در جامعه ای که شخصی به جای یک ملت فکر میکند وتصمیم میگیرد مرمان آن جامعه مردگانی متحرکند کاش کمی چشمانمان را باز میکردیم کاش کمی از عقلمان استفاده میکردیم اگر راستش را بخواهید باید بگویم حتی همین حالا هم سرکار هستیم حتی آن عده که خود را جنبش سبز میخوانیم و این جای تعجب ندارد چرا که ملتی مسلمان که خورا پیرو فرامین پیامبر اسلام میداند و کتابش قرآن کریم است وقتی خدای یگانه را رها میکند و برای حل مشکلاتش به غیر خدا پناه میجوید عقوبتی بهتر از این در انتظارش نخواهد بود چرا که این وعده خداوند است همانا وعده خداوند هرگز دروغ نبوده و نیست بنابراین راه نجات ملت ایران از درگاه ایزد متعال میگذرد تا کی این ملت راهش را بیابد الله اعلم.شاید خیلی از شما خوانندگان این مطلب بگوئید ما هرگز خدا را رها نکرده ایم و نمیکنیم شاید درست میگوئید اما اعمالتان چه میگوید در طول سال ده روزبرای امام حسین عزاداری و سینه زنی میکنید امام حسینی که خود مخلوق خداست در آن ده روز چند رکعت نماز میخوانید حد اقل با خودتان صادق باشید خیلی از شماها به جمکران رفته اید و در آن چاه معروف نامه هم انداخته اید فکر میکنید خداوند نمیبیند که به جای اینکه حل مشکلتان را از او بخواهید به غیر خدا مراجعه میکنید؟ آیا خداوند نمیبیند که مردم ایران به جای آنکه برای رفتن به مکه وخانه خدا بیتاب باشند برای رفتن به کربلا ومشهد علاقه بیشتری نشان میدهند لااقل با خودمان صادق باشیم عبادت فقط وفقط شایسته خداوند است اینکه میگویند امامان آدمهای معصومی بودند و ما باید فراموششان نکنیم و... درست است اما به شرطی که برای بعضی ها دکان نشود تا منبع در آمدی برایشان باشد اینکه هر کس تا بگوید آقا چرا شرک میگوئید و چرا مردم را گمراه میکنید سریعا به او اتهام وهابی بودن ر ا میزنند اما هرگز به مردمشان نمیگویند وهابی یعنی چه و چرا وهابی بودن جیز است همانگونه که هرگز در باره بهائیهان هیچ نمیگویند خیلی از ایرنیها بر اثر تبلیغات رژیم میگویند بهائی بودن بد است اما وقتی از آنها سوال میشود اصلا بهائی یعنی چه و کسی که بهائیست حرفش چیست در پاسخ چیزی ندارد که بگوید بنده کاری به خوب بودن یا بد بودن بهائیان ندارم منظور بنده این است که اگر کسی تصمیمی میگیرد ویا در باره چیزی نظری میدهد باید آن را بشناسد و اگر میگوید بد است دلایلش را بگوید و خودش در این باره تصمیم گرفته باشد نه اینکه مانند طوطی نظرات دیگران را بلغور نماید دین اسلام یک دین کامل است که اگر خودمان را با کتاب آسمانیمان بیشتر پیوند دهیم به راحتیدر باره خوب یا بد بودن خیلی از مسائل میتوانیم اظهار نظر خودمان را با دلایل منطقی بیان کنیم اما آخوندها این را نمیخواهند برای همین است که میگویند قرآن کریم سخت است و هرکس نمیتواند آن را بفهمد غافل از اینکه این سخن تهمت به خداوند متعال است آیا خداوند متعال تا این حد بین بندگان خود فرق قائل شده که کتابش را برای یک عده خاص فرستاده است پس چرا در کتابش همه انسانها را بارها و بارها مورد خطاب قرار میدهد (یا ایهاالناس = ای مردم) پس چرا نفرمودند (یا ایها العلماء= ای علما) .... در این مورد سخن بسیار است اما مجال سخن گفتن نیست در پاین به طور خلاصه و کوتاه به این موضوع اشاره میکنم که چه خوب است که ما مردمانی شریف و مقدس و مقدس پروریم اما خیلی خوبتر میشد اگر مردمانی عاقل و معقول هم بودیم تا شرافتمان را در جای خود به رخ دیگران میکشیدیم و تقدسمان را هم به جایش همینطور اگر عاقل باشیم مقدساتمان را با اندیشه کردن و سبک سنگین کردن آن به ظاهر مقدس انتخاب میکردیم تا خدای ناکرده نامقدسی را مقدس نخوانیم که متاسفانه بسیارند از این نامقدسان ، مقدس شده .

والسلام

هیچ نظری موجود نیست: