۱۳۸۸ مهر ۶, دوشنبه

آیا با عقب نشینی ا.ن ورئیس جمهور شدن موسوی جنبش به اهداف خود میرسد؟

فرض کنیم موسوی رئیس جمهور شد البته در چارچوب نظام جمهوری اسلامی وقانون اساسی فعلی آیا موسوی حتی اگر بخواهد میتواند همه خواسته های مارا جامه عمل بپوشاند؟ خواسته هایی از قبیل آزادی زندانیان سیاسی،حذف ولایت مطلقه فقیه، آزادی بیان،حذف اعدام وسنگسار، محاکمه جنایتکاران قدرتمند،جلوگیری ازخروج میلیاردها دلار به سمت لبنان وفلسطین ،بدست آوردن آزادیهای اجتماعی،و...... من میگویم هرگز نمیتواند خیلی خیلی که بخواهیم خوشبینانه به این تغییر نگاه کنیم نهایتا میشود مثل دوران خاتمی آیا بازگشت به دوران خاتمی میتواند جنبش را ارضا کند. پس اینهمه کشته ، اینهمه زندانی ، واینهمه مشقت برای اینکه به دوران خاتمی بازگردیم آیا ارزشش را دارد؟ آیا نداها و سهرابهایی که جانشان را فدا کردند برای همین که دوران خاتمی را بدست آورند کشته شدند .
مشکل اصلی وسد بزرگی که بر سر راه ما برای رسیدن به آنچه که حقوق اولیه هر انسانی در هر جامعه ای به شمار میرود قانون اساسی جمهوری دیکتاتوری ایران است وتا زمانی که این قوانین تغییر نکند رسیدن به این اهداف فقط یک رویا خواهد بود واضافه کنم که تغییر قانون اساسی ایران در چارچوب نظام حاکم به هیچ عنوان امکان پذیر نخواهد بود چرا که اولین بخش از قانون که باید حذف شود ولایت فقیه است آیا در جاچوب این نظام میشود حتی حرفش را زد چه رسد به حذفش اگر همین آقای موسوی یا کروبی در این باره حتی یک کلمه بگویند آنها را غیابا به عنوان مرتد ومفسد فی الارض به اعدام محکوم میکنند.
پس بیاییم عاقلانه تر عمل کنیم از موسوی وکروبی برای خود بت نسازیم البته آنها را فعلا هم رزم خود بدانیم وبه دلیل مشقتهای که متحمل شده اند دوستشان بداریم اما اینطور نباشد که اگر آنها سازش کردند ما هم بگوییم هر چه آنها میگویند درست است وباید به آن عمل کنیم مثلا همین آقای منتظری که اینقدر سنگش را به سینه میزنیم کسی است که ولایت فقیه را پایه گذاری کرد که امروز خودش هم اظهار پشیمانی میکند آیا این اظهار پشیمانی میتواند ظلمها وجنایاتی را که از طریق همین ولایت مطلقه بر مردم ایران رفته جبران کند ؟ هر چند ما مردمانی بسیار بخشنده هستیم ومدتهاست که اورا بخشیده ایم وحتی اورامرجع خود هم میدانیم . اگر به حرفها وبیانیه های آقای موسوی وکروبی دقت کنیم میبینیم که حرف از پیروی از خط امام خمینی در سرلوحه افکارشان قرار دارد آیا دوران امام برای مردم ایران یک دوران طلایی بود ؟ که امروز ما کشته شویم ،مورد تجاوز قرار گیریم ،زندانی شویم از دانشگاه محروم شویم که به دوران امام بازگردیم ؟ راستی چه باید کرد ؟ من مطمئن هستم که شعور سیاسی جوانان ما آنقدر بالا هست که میدانند راه درست چیست ورسیدن به مطالبات بر حق خود را در سیستمی غیر از این نظام جستجو میکنند ومیدانند که این دیکتاتوری به پایان عمر خود رسیده وراهی جز عقب نشینی ونهایتا مرگ ندارد . به امید آنروز والسلام

۱ نظر:

ناشناس گفت...

با تمام حرفهای شما کاملا موافقم
زیرا در تاریخ ایران ، ایران و ایرانی همیشه از رهبران کاریزمایی خود ضربه های بیشتری خورده است
یکی از دلایلی که باعث شده دمکراسی در کشور جاری نشود همین مسئله بت سازی هست